بیدار ماندیم تا سال تحویل شود دلمه را پدرخانه چند ساعت مانده به سال تحویل از مادرم گرفت .مادر چند بار زنگ زد وسفارش کرد که موقع تحویل سال دلمه روی. اجاق گاز باشدو بویش در خانه بپیچد.بله ما سبزی پلو با ماهی برای شب عید نداریم ما دلمه میگذاریم دلمه برگ مو تا بجوشد و فراوانی وبرکت بیاورد من اما به رسم پدر خانه سبزی پلو وماهی شکم پر هم گذاشتم دعای تحویل سال یادم رفت بعد تحویل سال دعا خواندم به پدر خانه گفتم کوتاهی وبد رفتاری هایم را درسال گذشته ببخشد وازش خواستم بامن مهربان تر باشد پسرک را بوسیدم پسرکی که ظهر خوابیده بود وبدخواب شده بود.

از سه فروردین هم سر کار هستم بله از دیروز صبح زود شش بیدارمیشوم و عصرها هم عید دیدنی و سرو کله زدن با پسرک.

دیشب ساعت دوازده بیهوش شدم دیکلوفناک خورده بودم چون تمام بدنم درد میکرد گلویم میسوخت داد زده بودم چرا؟پدرخانه با پولهای من میخواهد زمین بخرد و از مادرش م میگیرد و به مادرش میگوید استخاره کند مسخره است بهش گفتم برو معامله کن ضرر وزیان اش را من وتو میکنیم سودهم بکنیم مال خودمان است چرا با مادرت م میکنی؟آدم باید جنم و جسارت داشته باشد به کسی چه ربطی دارد با پول من میخری من هم میدانم وقبول میکنم به خدا اگر تمام پول هم برود من ناراحت نمیشوم عرضه اش را دارم ازصفر شروع کنم اما او انقدر مرد نیست میگوید من ضرر کنم سکته میکنم دوشب است که نمیخوابد و اخرش مادر بیمقدارش برایش استخاره میکند توی ماشین داد زدم گفتم چند بار ازت خواستم برنامه ی زندگی ام را به کسی نگی چرا تا کاری نکردی تمام شهر خبردار میشوند ادم باید مرد عمل باشد خودش برای خودش تصمیم بگیرد و پای تمام اشتباهاتش بایستد.

پدرخانه جنم ندارد پدرخانه دهن بین وترسوست واین عیب بزرگیست .خسته ام از داستان های تکراری .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Kim ستاره سهیل - دنیای آموزش های خاص بچه های هفتم حزین Monique کارنیوال | مجله تفریحی و سرگرمی مخزن آب | مخزن گالوانیزه | مخزن کامپوزیت نمایندگی تعمیرات لوازم خانگی